نور حقیقت

عقاید شیعه
  • خانه
  • ورود 

جلسه دوم :انواع شناخت دین

05 مرداد 1396 توسط سندس

​جلسه دوم

انواع‌شناخت‌ دین
بسم الله الرحمن الرحیم 

وصل الله علی محمد و آله الطاهرین
عرض سلام و ادب بر همراهان گرامی 

تحیات الهی نثار تمام کسانی که در این عصر پر فریب دغدغه عبودیت دارند

امیدوارم پس از بحث امشب  از جلسه  بعد وارد مباحث توحید بشویم .
در جلسه قبل عرض شد اعتقاد باید درونی شده باشد تا مفید باشد و شناخت تقلیدی در مساله اصول دین کافی نیست و اسلام دین تعقل است  دلائلی هم مختصرا گفته شد.

نکته ای که در این قسمت باقی ماند این است که :
محدوه این شناخت استدلالی  تا کجاست ؟

یعنی آیا برای همه مسائل دین باید دنبال دلیل باشیم ؟
پاسخ مثبت است
ما باید برای تمام مسائل دین دنبال دلیل باشیم .و از پیروی بدون دلیل نهی شدیم 

اما این دلائل  کیفیتشان با هم فرق دارند . برخی از آنها متصل به برخی دیگر هستند 

.برخی از آنها زمان درکشان متفاوت است  یا ابزار خاص درکشان باید وجودداشته  باشد 

برخی از دلائل را باید  و واجب است حتما خود انسان بفهمد و بپذیرد والا دیانتش لنگ میزند و به اصطلاح واجب عینی است 

برخی را می تواند از فهم دیگران استفاده کند و واجب نیست تا زمانی که متخصص در آن زمینه وجود دارد خودش دنبال کسب تخصص برود .در واقعش وجوبش به اصطلاح کفایی است .
خلاصه اینکه دین دین دین استدلال است و حتی  اگر هم حرف از موضوع بسیار مهمی با عنوان تعبد و پذیرش بی چون و چرا  زده میشود پایه اش استدلال و تعقل است
توضیح اینکه:

 دین شامل اصول و فروعی است 

در قسمت اصول که  درب ورودی  دین است واجب انسان خودش فکر کند و دلیل طلب کند و تا برایش پذیرش عقلی ایجاد نشود دینداری او قابل خدشه است .

در بخش فروع  هم نیاز به استدلال است اما به شکل دیگر
به یک مثال توجه بفرمایید:

(البته صرف مثال و برای ایجاد تفاهم بیشتر است )
شخصی بیماری خاصی دارد که نمیتواند به هر پزشکی اعتماد کند زیرا یک اشتباه کوچک می تواند به راحتی ضرر جبران ناپذیری به او زده و مقلا او را نقص عضو کند
عقلش حکم میکند باید پزشک حاذق بیاید و نباید بدون تحقیق سراغ هر پزشکی برود.

تحقیقات خود را شروع میکند از تمام افرادی که احتمال میدهد پزشک مناسب را می توانند به او معرفی نمایند پرسش میکند.
به شهر خودش اکتفا نمیکند   بقیه شهر ها ی جهان راهم جستجو میکند . لیستی از پزشکان مناسب تهیه میکند . لیست را به افراد خبره و صاحب نظر ارائه میکند
آنها ازبین افرادی که او در جهان پیدا کرده چند نفر را انتخاب میکنند.

 شخص مورد نظر  حالا درباره صحت کار این چند نفر وارد تحقیقات جدید می شود.

 درنهایت  متوجه می شود یک نفر از این چند نفر  تا کنون هیچ مریض بهبود نیافته ای نداشته .و همه اطباء دیگر هم بی چون و چرا او را تایید می نمایند
خب مقصود خودش را پیدا کرد
بهترین و متخصص ترین  پزشک دنیا در درمان بیماری او
وقت میگیرد و وارد مطبش می شود

بیماری را مطرح میکند

آزمایشات و بررسی ها و معاینات مفصل انجام میشود

جالب اینجاست که پزشک علاوه بر تخص دلسوزی و اخلاق انسانی عالی هم دارد .
حالا وقت تجویز داروست :
برای بهبود او یک داروی تلخ و با ظاهر ناخوشایند تجویز می شود
آیا بعد از اینهمه درد سر 

بعد از یقینی که به پزشک دارد 

بعد از دلسوزی که از او دید

بعد ازاینکه مطمئن شد تنها راه بهبود او تبعیتاز این  پزشک است 

به خاطر تلخی دارو را پس میزند؟
آیا حالا در مطلب از ترکیبات دارو می پرسد و میگوید تا ندانم ترکیبات این دارو چیست  و سیستم تاثیر گذاری و نحوه ساخت آن چگونه است نخواهم  خورد ؟
پاسخ واضح است

حالا برگردیم به بحث و تطبیق بدهیم
تمام تحقیقات او پیش از ورود به مطلب همان اصول پذیرش و اصول دین هستند

اگر اینجا کوتاهی  وتنبلی کند خود را به مخاطره انداخته
آنچه در مطلب گذشت پس ازپذیرش  پزشک با تحقیقات مفصل از دستور به آزمایشات و تجویز دارو و…

فروعند .

 از جهت مقایسه با اهمیت مرحله قبل و از جهت اینکه اگر آن اصل حل شد طبیعتا این مستقل نیست اصالت ندارد و به دنبال پذیرش پزشک و ایمان به توانمندی او  خود به خودپذیرش دستورات اتفاق می افتد

آن دستوراتی که به خاطر انجام آن ودر نهایت بهبود حالش اصول پذیرش را با آن سختی انجام داد .
خب حالا اگر احیانا بیمار مورد بحث ما علمی هم داشت وعلت  برخی دستورات پزشک  را درک کرد یا برخی ترکیبات دارو را شناخت  بسیار خوب است 

اما اگر هم نداند هیچ ضرری ندارد.
به هرحال الان هم که بدون چون و چرا دستورات پزشک را اطاعت می کند در واقع با پشتوانه تعقل دارد ایت کار را انجام می دهد 

البته مسلم است که اگر اینجا هم اطلاعاتی داشته باشد به آرامشش افزوده می شود .
بسیار خوب اصول دین ما مانند اصول پذیرش هستند .ضروری و لازم

من باید بدانم به چه دلیل خدایی هست  و چرا باید اورا بپرستم  و و و

اما پس از آنکه پذیرفتن اگر حکمت نماز و روزه و … را  ندانم یا به طور یقینی و کامل ندانم ضرری ندارد 

این همان داروی سعادت من است
و اگر ندانم اینکه خداوند فرموده بهشت اینطور است و جهنم آنطور … دقیقا یعنی چه  ضرری به دینم نمیزند هرچند اگر علم داشتن بسیار خوب بود
البته اصلا برخی معارف هستند که ابزار درکشان در این عالم موجود نیست یا به طور عادی برای همه انسانها وجود ندارد و درکش  نیاز به تهذیب فراوان دارد  و تنها زمانی که انسان از برخی موانع خلاص شد می تواند درک کند یا بهتر بگویم تا در قالب مادی است درک نمیکند دقیقا کیفیت آن موضوعات چگونه است.
تصور بفرمایید برای جنینی که تنها با فضای رحم مادر انس دارد بخواهید درباره یک باغ زیبا مملو از پرندگان حرف بزنید
اما آن نکته ای که درباره واجب عینی و کفایی ذکر شد برمی گردد به دریافت دستورات درباره فروع دین

به طور خلاصه عرض کنم برای دریافت فروعات از منابع دینی باید انسانی عمری را در فراگیری علوم مرتبط صرف کند تا به اجتهاد برسد

اگر برهمه واجب عینی میشد امور اجتماع مختل میشد علاوه بر آن نیاز به استعدادخاص دارد که همه از آن برخوردار نیستند برای همین همینطور که لازم نیست همه پزشک شوند که خود را درمان کنند لازم هم نیست که همه مجتهد باشند و می توانند به بهترین مجتهد رجوع کنند
عذر خواهم از اینکه ناچار وقت مقداری طولانی شد

تا جلسه آینده همه بزرگواران را به خدای مهربان می سپارم

 نظر دهید »

ضرورت شناخت -جلسه اول

17 فروردین 1395 توسط سندس

جلسه اول: ضرورت شناخت

بسم الله الرحمن الرحیم

برای ورود به بحث ناچار از طرح مباحثی به عنوان مقدمه هستیم

آیا واقعا لازم است  برای مباحث اعتقادی وقت بگذاریم؟

واقعا اینکه  الان معقدیم و از کودکی معتقدبودیم کافی نیست؟

چرا حتما باید دلیل داشته باشیم؟

اگر با دلهایما ن اعتقاد داشته باشیم و اعتقاداتمان را   دوست داشته باشیم و سراغ دلایل عقلی و منطقی نرویم چه اشکالی دارد؟

همراه باشید

و

صبور

تا پایان طرح بحث :

طور كلى تعاليم اسلام در سه قسمت خلاصه مى‏گردد:

1- اعتقادات: يعنى چیزی هایی كه به عنوان مسلمان بايد آنها را شناخت و بدان معتقد بود و باور قلبى به آن پیدا کرد

2- اخلاقيات :يعنى مباحثى كه به پیشزفت روحی و رشد انسانی او کمک می کند از قبيل شناخت صفات خوب و

آراسته شدن به آنها و دور كردن نفس از صفات زشت از قبيل: تكبر- حسد- كينه- عجب و …

3- احكام يعنى شناخت واجبات و محرمات الهى و پیروی از واجبات و دوری از حرامهای الهی .

مباحث اعتقادى را به سه روش می توان فرا گرفت

یا بگو در سه مرحله :

1- به شيوه متكلمين اسلامى 2- به روش فلاسفه اسلامى 3- به روش عرفاء اسلامى آنگاه است كه مى‏توانيم به عمق

معارف الهى در قرآن و روايات و مناجاتهاى معصومين (عليهم السلام) راه بيابيم فعلا بحث ما به شيوه اوّل است

ما در این مباخث  و در این مرحله به شیوه متکلمان نزدیکتر خواهیم بود.

مهمترين مسأله و باارزشترين بحث، خداشناسى است

در روايات آمده: معرفة اللّه تعالى اعلى المعارف یعنی شناخت خدا بلند مرتبه ترین شناخت هاست «از على عليه السلام»

و روایات فراوان دیگر در این زمینه .

از ديدگاه همه متفكران اسلامى و بلكه همه امت اسلام و بلكه همه عقلاء عالم، شناخت مبدء(از کجا آمدم) و

معاد(به کجا خواهم رفت) لازم و ضرورى است

کسی که نمیداند از کجا آمده به کجا می رود و به عنوان یک انسان چه دور نمایی برای آینده ابدی خود می تواند

تصور کند چگونه زندگی می کند؟

به عنوان یک انسان دارای قوه تعقل ،ما ناچاریم به این مباحث بپر دازیم دلائل متعدد و دقیقی میشود آورد که

انسان نیاز به این مباحث دارد.

ساده و مختصر بخواهیم عرض کنیم باید بگوییم:

عقل هر عاقلى حكم می‏كند به اينكه دفع و پرهیز ازخطر و ضرری که احتمال آن را می دهیم برای انسان ضروری است

توضيح مطلب:

ما انسانها در همه مسائل زندگی و امور دنيويمان با احتياط گام برمیداريم و در هر كارى خوب و بد وضرر و

منفعت را می سنجیم و بر اساس آن برنامه‏ ريزى می‏كنيم و تا اطمينان پيدا نكنيم اقدام نمی كنيم .در انتخاب رشته

تحصيلى منافع خود و يا جامعه را مد نظر قرار می دهيم، در تجارت و دادوستد مصالح

خود را مورد نظر قرارمی دهيم، در ورود به يك حزب يا گروه سياسى و غيره پيرامون آن مطالعه

مى‏كنيم در پذيرش آتش بس و يا صلح ،مصالح فرد يا ملت و مكتب را مدّ نظر قرار مى‏دهيم،

اگر بخواهیم  نقطه‏ اى را بعنوان قرارگاهانتخاب كنيم تا مطمئن نشويم كه اينجا از خطرات

احتمالى مصون است  آن را انتخاب نمی كنيم

اگر بخواهیم  به مسافرت برويم تا از امنیت جادّه مطمئن نباشيم اقدام نمی كنيم

و خلاصه در  هیچ  كار كوچك یا بزرگ نسنجيده اقدام نمی کنیم  بلكه پيرامون

آن مطالعه می كنيم.

تازه امور دنيوي قابل قياس با مسائل اخروى نيست چون در مسائل اخروی مسئله سرنوشت ابدی است

ممکن است در آخرت همیشه انسان شادكام باشد و يا تا ابد گرفتار و معذب باشد

⬅️ حال در طول تاريخ پيامبرانى آمده‏ اند و از عالم دیگر سخن گفته اند .از موجودی به نام خدا

با تمام وجود مردم را از بی توجهی به قيامت ترسانيده و به نعمت‏هاى بهشتى وعده داده‏ اند و در راه اين آرمانهاى

بلند تا پاى جان مقاومت نموده  حتی  در اين راه جان داده‏ اند و انسانهاى فراوانى به آنها گرويده‏ ا ند و در مقابل

مستكبران‏ و گروههاى زيادى هم  با آنها  مخالفت نموده اند تا جایی که   به مرز جبهه‏ بندى رسيده و به مبارزات

دامنه‏ دارى دست زده ‏اندآيا اين مقدار كافى نيست كه هر انسانى احتمال دهد كه شايد سخن انبياء

حق بوده و اگر  تبعیت  نکنم ممکن است پس از مرگ پشیمان شوم؟

آيا وجدان انسان بدون مطالعه و كنجكاوى مى‏تواند آرام بگیرد؟

پس به حكم عقل به منظور دفع و رفع اضطراب و نگرانى و ايجاد آرامش روحى بايد به سراغ تحصيل

معارف رفت تا دفع ضرر احتمالی شود آن هم احتمالى كه كاملا منطقى و عقلائى است و عقلاء

عالم آن را ناديده نمى‏گيرند

مثالهایی وجود دارد که پس از پایان طرح بحث عرض می شود و مطلب روشن تر می گردد.

دلایل دیگری هم برای ضرورت توجه به مطالب اعتقادی و شناخت هستاما خلاصه عرض شد

بسیار خوب فرض که پذیرفتیم شناخت ضروری است

ما که منکر نیستیم وبه صورت تقلیدی از پدران خود شناخت را به ارث بردیم

چرا کافی نیست؟

ابتدا دیدگاه اسلام را درباره ضرورت شناخت استدلالی و پرهیز از شناخت تقلیدی عرض کنیم

تا بعد برسیم ببه بیان چند نکته

از ديدگاه قرآن مجيد و روايات اهل بيت (عليهم السلام) و دانشمندان اسلامى تقليد در مسائل اعتقادى

به هرشكل و از هر كسى صد در صد مردود و تفكر و استدلال صد در صد مطلوب است

اسلام می ‏كوشد تا پيروان اين مكتب مسائل اساسی مكتبشان را با فكر و انديشه انتخاب كنند و قرآن به صراحت مى‏گويد:

فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ، «سوره زمر آيه 18»

ترجمه:

بندگان مرا که سخن را میشنوند و بهترینش را تبعیت میکنند بشارت ده

بدیهی است برای انتخاب بهترین سخن باید از تفکر و استدلال کمک بگیریم

در قرآن آيات فراوانى  تقليد در اصول دين  را سرزنش  نموده از قبيل آيه 104 سوره مائده، آيه 78 سوره يونس،

آيه 53 سوره انبياء، آيه 74 سوره شعرا، آيه 104 سوره مائده، آيه 21 سوره لقمان و آيه 170 سوره بقره و …

بزرگواران خودشان مراجعه بفرمایند.

هیچ کتاب آسمانی وهیچ مکتبی اینقدر بر تفکر و تعقل و استدلال تکیه نکرده

در کتب روایی شیعه مطالب تاکیدی فراوانی  درباره ضرورت تعقل  وجود دارد

اما توجه به این موضوع ضروری است که:

منظور از تعقل و پرهیز از تقلید ،تفکر در اصول است نه در فروع.

علت این موضوع چون بحث مستقل نیازدارد و قصد نداریم بحث امشب طولانی شود انشاء الله در

جلسه آینده  آینده مطرح خواهد شد

اما آن نکاتی که عرض شد در توضیح بیشتر ضرورت شناخت استدلالی و عقلی دین:

از دو حال خارج نیست

یا ما عقایدمان استدلالی است و یا تقلیدی

اگر استدلالی و با استدلالهای خوب بود که الحمد لله

اما اگر تقلیدی بود یا این عقاید برای ما ارزشمندند یا نیستند

اگر ارزشمند نبودند که هیچ ، با ید بحث دیگری آغاز شود.

اما :

اگر ارزشمند بودند و استدلالی هم نبودند

آنوقت چه تضمینی وجود دارد آسیب نبینند؟

چه تضمینی وجود دارد با چند شبهه و سوال که پاسخ آن را نمیدانیم متزلزل نشوند؟

آنهم در دنیای امروز

نکته بعد:

همه ما عزیزانی داریم

آیا دوست نداریم دین دوست داشتنی خود را به آنها با استحکام و قوت منتقل کنیم؟

بدون دلیل و استدلال می پذیرند ؟

بعد:

آیا خود را دربرخی امور دینی کسل نمی بینیم ؟

آیا امکان دارد گاهی عدم نشاط دلیلش عدم استدلال و اطلاعات کافی و ضعف باور و یقین باشد؟

بعد:

آیا دوست نداریم دین عزیزمان را ترویج یا از آن دفاع کنیم؟

بدون منطق و استدلال می شود؟

و آخر الکلامِ طرح بحث امشب یک نکته خاص است :

اعتقاد و ارزش باید درونی شده باشد و در جریان درونی شدن ملکه نفس شود تا باطن انسان را

تحت تاثیرقرار دهد و نورانی کند .

این بدون برهان (یاعقلی یا قلبی به معنای خاص که الان جای طرحش نیست )ممکن نیست.

شنیده اید در روایات که برخی مسلمان نمی میرند؟

دلائل مختلف دارد

از جمله : درونی نشدن اعتقادات

که در  زمان سختی های مرگ (سکرات موت)متحیر می شود

و و و

سخن به درازا کشید

عذر خواهم

و

از تحمل شما متشکرم

ادامه در جلسات آینده

غفر الله لنا و لکم

 نظر دهید »

مقدمه

05 فروردین 1395 توسط سندس


بسم الله الرحمن الرحیم
• سلام و برکات الهی بر شما

 خوشحالیم که در فضای مجازی که بیشترین تمرکز و تبلیغات متوجه سرگرمیهاست شما به نام حقیقت و اصول دین و اعتقادات ،گرایش دارید .
از صمیم قلب خوشامد عرض می کنم به تمام بزرگوارنی که دغدغه اعتقادات خودشون رو دارند


• این بحث چرا شروع شد؟
واقعیش اینه که هر کدام از ما در حوزه های فعالیتی گوناگون مشغولیم
اما اونچه باعث شد وارد این بحث بشیم چند نکته بود که عرض میکنم و شما هم با حوصله بخوانید چون اگر باما همراه باشید پس از این به حوصله زیاد نیاز خواهید داشت:


1-حضور در فضای مجازی همه گیر شده و آکنده از خوب ها و بد ها  و البته تبلیغات و حجم بد ها بیشتره
همه جور مطلب در فضای مجازی میشه دید از مذهبی و علمی گرفته تا سرگرمی و حتی غیر اخلاقی و…مطالب ضد دین و ضد خدا که با حجم وسیعی منتشر میشه که حتی اگر شما به اون برخورد نکرده باشید به زودی دامنه ی گسترده ش رو به رخ شما هم خواهد کشید.


2-متاسفانه فعالان مذهبی و ارزشی بیشتر سعی در جلب مخاطب دارند حتی مذهبی ها سعی میکنند از مطالبی که بیشتر مخاطب دوست داره استفاده کنند تا آماراعضاشون  افزایش پیدا کنه این از جهتی خوبه چون توجهات به سمت مطالب مذهبی جلب میشه
و از جهتی خوب نیست چون مخاطب بیشتر با مطالب جالب برخورد میکنه تا مطالب مورد نیاز
به این نکته توجه داشته باشید که خیلی چیزها در زندگی ما جالب هستند اما مورد نیاز نیستند و برعکس برخی مطالب خیلی مورد نیاز ،که حتی ممکنه حیات روحی و در برخی موارد مثلا حیات جسمی ما به اونها متکی باشه اصلا جالب نیستند ،حداقل در نگاه اول


3-ما درکنار تمام مطالب و فعالیتهای فضای مجازی جای مطالب مورد نیاز اگر خوشبینانه عرض کنم به طور کافی پر نشده و قدرت تقابل با مطالب مضر رو نداره
ما در فضای مجازی اتحاد های پشت پرده داریم بر علیه دین و آثارشم می بینیم .توسط افراد آموزش دیده اقدامات سنگینی هم در حوزه تئوری و هم در بخش سرگرمی ها داره انجام میشه
و چون در مقابل افراد متدین یا علاقمند به خداوند و اهل بیت علیهم السلام به معارف و مطالب مورد نیاز به دلائل مختلف از قبیل عدم دسترسی ،عدم احساس نیاز،عدم جذابیت ،بی حوصلگی و…. نپرداختند قدرت تخریبی هجمه ها بر روان و اعتقادات چند برابر افزایش پیدا میکنه


4-یکی از اون مطالب مورد نیاز که باید برگردیم و با یک نگاه جدی و اهتمام خاص درباره ش مطالعه و فکرکنیم مسائل مربوط به باورهای ماست .مربوط به اعتقادات ،اصول دین
-من مسلمان باید بدانم چرا خدا هست
حداقل چند دلیل علمی ساده داشته باشم
بدانم چرا خداوند یکیه چرا و چرا و چرا
و تاکید میکنم حداقل چند دلیل معتبر ساده ولی علمی داشته باشم
و از عهده چند اشکال و حمله بر اعتقادم به وجود خداوند بربیام
بدانم چرا به پیامبر معتقدم چرا باید معادی درکار باشه و اگر نباشه چی میشه و و و

این ها مورد نیاز من مسلمان هست هرچند ممکنه برام جالب نباشه
اما ناچارم براش وقت بزارم
چون دینم برام مهمه


5- آنچه که عزیزان و سروران گرامی در طی این مباحث به اون نیاز خواهند داشت صبر و حوصله در درجه اول هست دو گروه نیاز به صبر زیاد دارند :
اول افرادی که اصلا تا حالا به این مباحث ورود نکردن ولی میدونن لازمه
دوم افرادی که ورود داشتن ولی الان کلی سوال دارن
گروه اول باید فکر کنند ،به ذهنشون فرصت بدن عادت کنه اگر احیانا مطلبی متوجه نشدن ناامید نشن از مطلب بعد استفاده کنند و برای فهم مطلب بعد از طرح بحث سوال بپرسن و یا از هم گروهی های حاضر در تالار گفتگو کمک بگیرن
گروه دوم صبر میکنن طرح بحث تمام بشه سوالتتشون رو طرح میکنن و باید صبر زیادی به خرج بدن که سوالات مربوط به مثلا توحید رو در بحث اثبات خدا نپرسن ،سوالات معاد رو در بحث امامت نپرسن و اگر اساتید و کارشناسان حاضر پاسخ سوالی رو به زمان طرح بحث مربوط موکول کردن تا نظم جلسات حفظ بشه به تجربه افراد در مدیریت بحث اعتماد کنن و رنجیده نشن
برای هر دو دسته عنایت خاص الهی رو طلب میکنیم

6- فعلا اولویت ما آموزشی هست ،برای مناظره های سنگین و جدلی خاص، مکان های دیگری  وجود داره که امیدواریم در آینده بتونیم برای اونهم برنامه بزاریم و مناظره هایی هم شکل بگیره


7- تجربه ثابت کرده که مباحث عقیدتی پیوسته و فشرده کارایی نداره ،فرصت برای جا افتادن مطلب و تفکرلازمه بنابر این هر روز طرح بحث نداریم .بنا بر کشش مطالب یک الی دو بار در هفته طرح بحث میشه ،همین مقدار هم اگر وقت گذاشته بشه بعد از مدتی تغییرات خوبی در زمینه تقویت باور هامون خواهیم داشت

8-ما درتلگرام کانالی با همین نام نور حقیقت داریم و یک سوپر گروه جنبی برای طرح سوالات

آدرس کانال :


https://telegram.me/noor_e_haghighat

 از حوصله و توجه همه عزیزان تشکر فراوان میکنم


خدایا چنان کن سرانجام کار
که تو خشنود باشی و ما رستگار


 نظر دهید »

نور حقیقت

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شبهات
  • عقاید استدلالی شیعه
    • جلسه اول
    • مقدمه
  • کتابخانه
  • فیلم
  • انواع شناخت دین

جستجو

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

پیوند ها

  • غدوّ
  • آصال
  • بادصبا
  • بهره برداری بدون ذکر منبع مجاز نیست
  • تماس